ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

ترنم

مادرم روزت مبارك

ترنم خانومم ، امسال با وجود تو حس زيباي مادر شدن رو تجربه كردم.حس شيريني كه تا مادر نشدي نخواهي فهميد.همانطور كه من قبل از اينها نفهميدم و تو با آمدنت اين لقب رو به من دادي .اميدوارم كه بتوانم لايق اسم مادر باشم و بتوانم به نحو احسنت ايفاي نقش كنم. يادم هست اولين كسي كه بعد از زايمانم ديدم مادر مهربانم بود كه دستم را ميفشاريد و همانجا بود كه تازه فهميدم مادر يعني چه و خواستم دستش را ببوسم و قدردان محبتهايش باشم.مادر عزيزم با تمام وجودم دوستت دارم.   خدايا همه مادران را در پناه خودت حفظ كن.روز همه مادرهاي مهربون مبارك و اميدوارم آرزوي مادر شدن به دل هيچكس نماند.   خداي مهربون ازت ممنون كه اين حس زيباي مادر شدن رو به م...
12 ارديبهشت 1392

دندون ششم و هفتم

سلام عسلکم پنجشنبه هفته پیش موقعی که داشتی میخندیدی،دیدم که دوتا از دندونای نیش بالا (یکی کامل سرزده-اون یکی هم زیر لثه است اما خیلی سفید شده)در حال بیرون اومدن هستند،مبارکت باشه. تو یک هفته گذشته شما یک کیلوگرم وزن کم کردی.اصلااشتها نداری.به زور کمی نیمرو و شیرخشک میخوری.
7 ارديبهشت 1392

شيرين كاريهاي دخترم

الهي دورت بگردم عزيز دلم،از جمعه شب ياد گرفتي بمن ميگي " مادر " .نميدوني با چه لحني "د" رو ميگي. جالب اينجاست كه همه مامان ها يعني مامان فاطمه و مامان راضيه رو هم گاهي "مادر" صدا ميزني.همه دلشون برات غش ميره. تو رقص هم پيشرفت كردي.علاوه بر حركات موزون دستهات،بشكن زدن و بالا و پائين اومدن ؛كمرت رو هم ميچرخوني.ميخوام محكم بغلت كنم و ببوسمت.بابا كه وقتي بغلت ميكنه ،فشارت ميده كه خوشت نمياد و دادت بلند ميشه. ناز اومدن: سرت رو رو شونه چپ ميذاري و ميخندي. گفتن "دايي" سلام كردن: يك دفعه گفتي "sa" و هنوز مانند قبل دست راستت رو ميذاري روي سرت و بلافاصله دست ميدي. تموم شد:ميگي "اپو" و دو تا دستهاتو رو هم ميكشي. عاشق گربه هستي وقتي ميبيني...
2 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم می باشد